۵ قدم برای طراحی محصول نرم افزاری جدید

توسعه محصول نرم افزاری

فرآیند طراحی محصول نرم افزاری جدید

تفاوتی نمی کند یک استارتاپ باشید، یا یک شرکت کوچک یا یک سازمان بزرگ. از زمانی که ایده توسعه یک محصول نرم افزاری به ذهن تان می رسد، وارد فرآیند توسعه یک محصول جدید خواهید شد و بایستی مجموعه ای از اقدامات حداقلی را انجام دهید.

هرچقدر هم که منابع داشته باشید، بایستی تلاش کنید منابع تان را به بهینه ترین شکل ممکن صرف کنید. گاهی داشتن منابع زیاد باعث به خطا رفتن مسیر توسعه محصول می شود و مهم تر از هر منبع دیگری، باعث از بین رفتن زمان می شود.

قدم اول: تدوین چشم انداز محصول

به عنوان اولین قدم، توصیه من داشتن یک چشم انداز روشن از محصول است. برای داشتن یک چشم انداز محصول، بایستی تمام اعضای تیم، نسبت به پاسخ به این سوالات ذهنیت مشترکی داشته باشند:

۱- نقش شما به عنوان تیم مدیریت و پشتیبانی محصول، در این محصول چیست؟ آیا این محصول نیاز به پشتیبانی مستمر و فعال شما دارد؟ و یا صرفا نیاز به پشتیبانی غیرفعال شما صرفا در مواقع اضطرار دارد؟ منظور این است که برخی فرآیندها (interactions) نیاز به اقدام شما به عنوان ادمین سیستم دارد؟ یا اینکه نقش شما صرفا نظارت و پایش نرم افزار برای اطمینان از صحت عملکرد و پاسخگویی به پرسش های کاربران است؟

۲- محصول را برای چه کسی یا چه کسانی درست می کنید؟ کاربران اصلی این محصول چه افرادی خواهند بود؟ برای هر یک از کاربران محصول، یک پرسونای نمونه تهیه کنید. هر پرسونا شامل موارد زیر است:

– عنوان پرسونا (مثلا مدیر منابع انسانی)

– شرح موقعیت و وضعیت فعلی پرسونا : (مثلا: آقای شایسته پرور مدیر منابع انسانی شرکت توران است. مهم ترین وظایف شایسته پرور، جذب منابع انسانی کارآمد و پایش رفتار و تلاش برای انگیزش و بهبود عملکرد آنهاست)

– مهم ترین مشکلات : (مثلا: آقای شایسته پرور مجبور است حجم زیادی از اطلاعات را از منابع مختلف دنبال کند و تجمیع و یکپارچه سازی آنها و به دست آوردن گزارش های لازم، برایش بسیار دشوار است، علاوه بر این در فرآیند جذب نمی تواند آنگونه که می خواهد نظم را بین اجزای مختلف سازمان برقرار کند، از این متنفر است که کارجوها سازمان را به چشم یک شرکت بی نظم و بی تعهد ببیند. )

– راهکارهای مورد استفاده فعلی: ( گوگل درایو، گوگل شیتس، گوگل فرم، اینتگرومات، IFTT ، zapier، )

– یک نقل قول از آرزو: (مثلا: ای کاش می توانستم همه اطلاعات را یک جا داشته باشم و خیالم بابت امنیت اطلاعات و یکپارچه سازی میان ابزارهای مختلف راحت بود)

۳- مهم ترین مشکلات و نیازهایی که محصول قرار است برطرف کند چیست؟ به صورت دقیق مشخص کنید که محصول قرار است چه مشکلاتی را برای چه افرادی حل کند؟

۴- کوراینترکشن یا فرآیند محوری و اصلی محصول نرم افزاری که می خواهید طراحی کنید چیست؟ محصول قرار است این فرآیند محوری را از طریق چه اینترفیسی به کاربرانش عرضه کند؟ وب اپ یا موبایل اپ یا چت بات یا …؟  سایر فرآیندهای مهمی که حتما باید وجود داشته باشند تا فرآیند محوری قابلیت انجام داشته باشد چیست؟ فرآیندهای دیگری که می تواند به میان مدت و دراز مدت مزیت رقابتی نسبت به سایر محصولات رقیب برای ما ایجاد کنند چه چیزهایی هستند؟

۵- مهم ترین رقبای محصولی که می خواهیم توسعه دهیم چه کسانی هستند؟ کدام محصول است که می خواهیم بیشترین شباهت را به او داشته باشیم و مزیت ما نسبت به سایرین، شبیه تر به اوست؟

۶- چشم انداز محصول را در یک جمله بنویسید: یک جمله مشخص و دقیق که به شما بگوید در یک چشم اندازه ۵ تا ۱۰ ساله جایگاه محصول کجاست؟ دلیل ساخت این محصول و تغییری که قرار است ایجاد کند چیست؟

مثلا: کندو یک پلتفرم نرم افزاری برای مدیران منابع انسانی است که به آنها کمک می کند بتوانند بهترین منابع انسانی را با با مشارکت سایر اعضای سازمان، به منظم ترین و قابل پیش بینی ترین روش ممکن استخدام کنند.

۷-  چرا ما به عنوان یک بیزنس می خواهیم این محصول را توسعه دهیم؟ چه هدف یا اهدافی را دنبال می کنیم؟ دنبال سود ناشی از فروش محصول هستیم؟ می خواهیم برندمان را تقویت کنیم؟ می خواهیم باعث افزایش فروش سایر محصولات مان بشویم؟ یا اهداف دیگری داریم؟ اهداف را اگر بیشتر از یکی هستند، اولویت بندی کنید.

چشم اندازه محصول را بایستی با همراهی همه اعضای تیم بنویسید. پیشنهاد من این است که با استفاده از یک گوگل فرم، سوالات بالا را از تک تک اعضای تیم بپرسید. اینکه همه فرصت این را داشته باشند که ذهنیت شان را نسبت به آنچه که باید باشد بنویسند، به شما کمک می کند به ایده های جدیدی دست پیدا کنید. علاوه بر این بعد از اینکه در یک جلسه کارگاهی سند چشم انداز محصول را با مشارکت همه اعضای تیم و گفتگو و جمع بندی نظرات تهیه کردید، می توانید مطمئن باشید که همه چشم انداز مشترکی دارند و به سمت مقصد واحدی حرکت می کنند.

برای جمع بندی و تدوین چشم انداز محصول می توانید از تمپلیت Product Vision Board استفاده کنید. این تمپلیت توسط رومین پیچلر طراحی و ارائه شده است.

قدم دوم: الگوبرداری از رقبا

بعد از اینکه به چشم انداز اولیه مشترکی نسبت به محصول دست پیدا کنید، باید اقدام مهمی را انجام دهید که باعث می شود هزینه های توسعه و تغییرهای آتی در فرآیند توسعه محصول به شدت کاهش یابد. این اقدام الگوبرداری یا بنچمارکینگ رقباست.

برای انجام این کار بایستی کلیدواژه های که محصول شما ذیل آن تقسیم بندی می شود را پیدا کنید. مثلا کندو ذیل دسته بندی Applicant Tracking Systems طبق بندی می شوند.

برای پیدا کردن و لیست کردن مهم ترین بازیگران بازار در این حوزه من قبل از هر چیز از کلیدواژه best و market share در کنار کلیدواژه اختصاصی مربوط به حوزه فعالیت محصول استفاده می کنم. علاوه بر اینها با ترکیب کلیدواژه مورد نظر با کلماتی همچون top ، list of the ، most important ، market leaders می توانید به لیستی از بهترین گزینه ها دست پیدا کنید.

قدم بعدی این است که این محصولات مشابه و رقیب را با استفاده از معیارهای مختلف با هم مقایسه کنید.

در این مرحله بایستی لیستی از مهم ترین ویژگی ها و امکانات که در این محصولات مشترک است تهیه کنید. من معمولا به این ترتیب عمل می کنم که یک فایل در گوگل شیتس ایجاد می کنیم و در اولین ستون عناوین محصولات را یادداشت می کنم (از ردیف دوم آغاز می کنم). سپس در هر سرستون یک معیار را می نویسم. این معیار می تواند شامل ویژگی ها و امکانات و یا مواردی از جمله قیمت( یا در شرایطی که پلن های قیمتی متعددی وجود داشته باشد، قیمت کمیته و قیمت بیشینه) ، کیفیت تجربه کاربری، رنک الکسا، تعداد رویوها در TrustPilot و امثالهم، امتیاز رویوها در سایتهای اینچنینی، سهم بازار، مزیت های اعلام شده  و مواردی از این دست باشد.

قدم بعدی آن است که این جداول را در مورد تعدادی از رقبا و بازیگران موجود در بازار تکمیل کنید. به این ترتیب می توانید بعد از تکمیل این لیست بدانید که کدام ویژگی ها و امکانات جزو قابلیت هایی است که همه رقبا دارند و به احتمال زیاد شما هم باید حتما واجد آن قابلیت ها باشید و کدام قابلیت ها هستند که فقط بعضی از رقبا دارند و دارا بودن آنها می تواند مزیت رقابتی برای شما ایجاد کند.

همچنین بعد از انجام این مرحله خوب است که ۳ تا ۵ محصول مشابه و رقیب را انتخاب کنید و حتی المقدور همه فرآیندهای آنها را از ابتدا تا انتها طی کنید و از مراحل مختلف فعالیت اسکرین شات تهیه کنید. این اسکرین شات ها در مراحل بعدی به شما کمک فراوانی در کاهش زمان و هزینه طراحی خواهند کرد و هزینه تغییرات آتی را به شدت کاهش خواهند داد. 

قدم سوم: تهیه سند متنی سناریوی پلتفرم

این سند شامل عناوین تمام فرآیندها یا کوراینترکشن های اصلی است. به عبارتی تمام سناریو های اصلی محصول در این سند لیست می شوند و مسیر فرآیندی که پرسونای هدف طی می کند و مراحلی که برای تکمیل فرآیند مورد نیاز است ذکر می شود. 

در قدم اول بایستی تعاریف لازم را انجام دهید. کاربران سیستم را مشخص کنید و عناوینی برای آنها انتخاب کنید. صفحات مهم و اصلی را مشخص کنید و عنوان انگلیسی و توضیح مختصری راجع به آن صفحه بنویسید. 

در قدم بعدی، اپیک ها یا عناوین فرآیندهای اصلی را ذکر کنید.

یک اپیک در ادبیات اجایل اسکرام، یک استوری در بالاترین سطح از کلی گویی است. مثلا برای یک ATS اپیک های اصلی اینها هستند:

– من به عنوان کارشناس منابع انسانی سازمان می خواهم یک نیروی جدید استخدام کنم.

– من به عنوان مصاحبه کننده می خواهم کارجویان مختلف را ارزیابی و بهترین گزینه را انتخاب کنم.

– من به عنوان مدیر سازمان، می خواهم بر روند کلی جریان جذب و استخدام نیروهای جدید در سازمان نظارت داشته باشم.

– من به عنوان مدیر اداری-مالی می خواهم بر قراردادها و میزان حقوق و دستمزدی که شرکت بایستی به کارکنانش پرداخت کند اشراف داشته باشم.

چطور استوری های سناریو را بنویسم؟

هر چقدر اپیک ها و استوری های محصول نرم افزاری تان را دقیق تر و با جزییات بیشتری بنویسید، بعدا زمان کمتری را صرف بازنگری ها خواهید کرد. در تصویر زیر می توانید فرمت صحیح نوشتن یک استوری را در چارچوب چابک (اجایل) مشاهده کنید:

در این مقاله در سایت کار و کسب هم راجع به استوری و نحوه نوشتن آن به صورت مفصل توضیح داده شده است.

بعد از تدوین و توافق روی اپیک های اصلی سیستم، وارد تدوین استوری های سطوح پایین تر و جزیی تر شوید. سعی کنید این داکیومنت را تا حد امکان با تمام جزییات بنویسید. تمامی حالات و استثنائاتی که به نظرتان می رسد را به فرآیندها اضافه کنید. 

در نهایت می توانید بر اساس تصویر ذهنی که از حداقل های مورد نیاز برای اینکه بتوان محصول را قابل قبول دانست دارید، با رنگ های مختلف، مواردی را که در نظر دارید در نسخه MVP و فازهای بعدی طبق بندی کنید.

قدم چهارم: تهیه نمودار ورک فلو پلتفرم

برای اینکه دید بصری نسبت به فرآیندها پیدا کنید، جریان چرخش اطلاعات و انجام فرآیندها را در قالب یک فلوچارت ترسیم کنید. من شخصا از ساده ترین اشکال استفاده می کنم. مستطیل برای اقدامات و لوزی برای نقاط تصمیم گیری. 

قدم پنجم: تهیه وایرفریم و پروتوتایپ

وایرفریم ساده ترین نحوه نمایش اینترفیس یک نرم افزار است. ابزارهای مختلفی برای ترسیم وایرفریم وجود دارد. از ابزارهای سنتی و غیر دیجیتال مثل کاغذ و مداد تا ابزارهای آفلاین مانند پاورپوینت و ابزارهای آنلاین مانند Invision و Miro و Figma .

هیچ تفاوتی نمی کند از چه ابزاری استفاده کنید. ابزاری را انتخاب کنید که با آن راحت تر و سریع تر می توانید کار کنید. 

وایرفریم را تا حد ممکن نزدیک به نسخه نهایی محصول طراحی کنید. از سایت های مشابه و رقیب برای طراحی کردن اقتباس کنید و با در نظر داشتن مزیت هایی که می خواهید به کاربر ارائه کنید، محصول را بازطراحی کنید.
بعد از طراحی همه صفحات وایرفریم در حالت های مختلفی که طی فرآیند اتفاق می افتد، این صفحات را با ابزاری مانند پاورپوینت و یا Invision به شکل یک پروتوتایپ به هم وصل کنید.

به این ترتیب می توانید با کلیک روی نقاط از قبل انتخاب شده، کل فرآیند را قدم به قدم مشاهده کنید. و حس نسبتا دقیقی از محصولی که قرار است توسعه داده شود داشته باشید.

چرخه های تکرار شونده یادگیری

تا زمانی که به یک پروتوتایپ قابل قبول برای همه اعضای تیم برسید هر کدام از قدم های بالا را بدون ترتیب منظمی بایستی چندین بار تکرار کنید.

مثلا در فرآیند طراحی وایرفریم به این نتیجه می رسید که یک از فرضیه های تان در چشم انداز را بایستی تغییر دهید.یا بعد از اضافه کردن یک کاربر جدید بر اساس بازخوردی که از یکی از مشتریان بالقوه تان گرفتید، نیاز به اضافه کردن صفحات جدیدی به پلتفرم پیدا می کنید.

این تغییرات را هر چه که باشند بسیار گرامی بدانید. هزینه اعمال تغییراتی که الان صرفا با پاک کردن بخشی از متن یک سند و یا تغییر یا اضافه نمودن کلماتی دیگر انجام می شود، بعد از توسعه محصول بسیار بیشتر و انجام آن دردناک تر خواهد بود.

این چرخه ها را همراه با گفتگوی میان اعضای تیم تا جایی که به فهم مشترک از MVP برسید ادامه دهید.

جمع بندی و نتیجه گیری

تا اینجای کار، شما توانستید یک نمونه اولیه قابل نمایش از محصولی که در نظر دارید طراحی کنید. این پروتوتایپ قابل نمایش به شما کمک می کند بتوانید خیلی زودتر به یک نگرش مشترک با همه اعضای تیم نسبت به محصول دست پیدا کنید.

این نگرش مشترک باعث می شود فرآیند توسعه محصول با سرعت بسیار بیشتر انجام شود و هزینه انجام تغییرات آتی به شکل قابل ملاحظه ای کاهش یابد.

علاوه بر این ، سند خروجی این فرآیند به صورت مشترک در اختیار طراح دیتابیس، توسعه دهنده بک اند و طراح یوآی و توسعه دهنده فرانت-اند قرار می گیرد. به این ترتیب شما دیگر نگران فهم ناقص نیازمندی های پروژه توسط یکی از اعضای تیم نخواهید بود.

تعیین اهداف هوشمند بازاریابی

قبل از اینکه وارد هر فعالیتی در بازاریابی شوید، بایستی در قدم اول، هدف واحد و مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، واقع گرایانه و زمان بندی شده ای برای آن مشخص کنید.

ادامه مطلب »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *